اعدام: بازی خدایان بر سر جان انسانها

اکتبر 8, 2010 در 20:06 | نوشته شده در اجتماعی | ۱ دیدگاه
برچسب‌ها: , , , ,

.

این نوشته مربوط به دوست گرامیم روباه در فرند فید است و وبلاگ بنده مفتخر به میزبانی این نوشته است.

——-

لحظه اولین آشنایی مان را به خاطر نمی آورم… شاید چون نمی خواستم چهره درهم پدرم و نگاه مضطرب مادرم هنگامی که از برازنده ترین جوان فامیل حرف می زدند را در ذهنم جاودانه سازم. ولی دیگر به شنیدن اسمش عادت کرده بودم و با ترس دیدنش انس گرفته بودم. سالها بعد که خواندن اسمش را یاد گرفته بودم کتابی را ورق می زدم با عنوانی که معنی اش را نمی دانستم: «مفسدین فی الارض». عکسهایی داشت از شخصیتهای طاغوتی -چه اسم سختی- مثل هویدا و چندین پیرمرد دیگر که جای سوراخ گلوله بر روی جنازه هایشان تصویر «اعدام» را در دفتر ذهنم دیکته می کرد تا دیدنش هم برایم عادی شود… ولی هیچگاه عادی نشد. نمی دانم چرا… شاید به اندازه کافی ملخها را حلق آویز نکردم… چه بسا باید پروانه های بیشتری را مثله می کردم یا شاید کلاغها و گنجشکها را بیشتر سنگباران می کردم. نه! دیگر دیر شده بود. باید قبل از دیدنش باورش می کردم که نکرده بودم و به جای اینکه احساسی همراه با ترس و امنیت و احترام در حضورش داشته باشم حتی با شنیدم اسمش هراسی منزجر کننده وجودم را فرا می گرفت. «اعدام» را بدون لباس تقدس می دیدم و تعجب می کردم که چگونه دیگران می توانن چنین تحفه زشتی را به حجله ذهنشان راه دهند. ای کاش همه می توانستند به دور از تعصب و پیشداوری های عقیدتی و باورهای کور مذهبی «اعدام» را برهنه ببینند تا شاید زندگی را و حق زیستن را پاس دارند.

۱ دیدگاه »

RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

  1. […] اعدام: بازی خدایان بر سر جان انسانها […]


بیان دیدگاه

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.
Entries و دیدگاه‌ها feeds.